فیلم کمدی

فیلم کمدی - مرجع فیلم سریال کمدی

فیلم کمدی

فیلم کمدی - مرجع فیلم سریال کمدی

  • ۰
  • ۰

چرا «سوپرانوها» به عنوان بهترین سریال تاریخ شناخته می شود؟ پاسخ به این سوال آنقدرها هم که به نظر می رسد آسان نیست. بسیاری از سریال های تحسین شده دیگر مانند Game of Thrones (فصل های اولیه) و Breaking Bad دارای نقاط قوت و نقاط بالایی هستند. مثلاً اگر از طرفداران این دو سریال بپرسید که چرا اینقدر آنها را دوست دارند، ممکن است بگویند برای فهمیدن باید یک قسمت از «نبرد حرامزاده ها» یا «Ozymandias» را تماشا کنید. در این قسمت‌ها، ساعت‌ها کار مقدماتی در نهایت به خیره‌کننده‌ترین شکل جواب می‌دهد.

اما «سوپرانوس» چنین اپیزودی ندارد. البته این عقیده کلی وجود دارد که «پاین بی بارنز» بهترین اپیزود سریال است، اما این اپیزود به هیچ وجه نقطه بالایی محسوب نمی شود و صرفاً یک ماموریت فرعی جالب با محوریت پائولی و کریستوفر، دو تن از شخصیت هاست. نکته اصلی این است که آنها با هم پویایی جذابی دارند.

سوپرانوها
قسمت Pine Barrens بالاترین امتیاز را در بین تمام قسمت‌های سریال دارد، اما The Sopranos واقعاً حتی یک قسمت بد ندارد.

اما نکته اینجاست. در «سوپرانوها» همه چیز به ضد اقلیم ترین شکل ممکن اتفاق می افتد. در سریال یک سری اتفاقات تکان دهنده و غیرمنتظره رخ می دهد که هر سریال دیگری آن را به اغراق آمیزترین و گل آلودترین شکل ممکن به تصویر می کشد، اما در «سوپرانوها» همه این اتفاقات به عادی ترین شکل ممکن به تصویر کشیده شده است تا شاید مرگ. یکی از شخصیت های اصلی با صحنه سیگار کشیدن، دو شخصیت دیگر انرژی یکسانی دارند (شاید به همین دلیل است که چندین فیلم گانگستری مشابه سوپرانوها در دنیای سینما ساخته شده است).

دلیل عظمت «سوپرانوها» را باید در همین نکته جستجو کرد. اساساً «سوپرانوها» هیچ نقطه اوجی برای تکیه ندارد. شخصیت ها قوس داستانی خاصی ندارند که باید به آن برسند. برخی از مهمترین اتفاقات داستان - که به درگیری های مرگبار و موقعیت های استرس زا ختم می شود - بر سر مسخره ترین چیزها مانند یک شوخی نابجا یا یک غیبت غیرضروری اتفاق می افتد، در حالی که مسائل به ظاهر مهم تر (مانند پول و معاملات) همیشه در جریان هستند. پس زمینه قربانیان آنها کسانی هستند که حتی در دنیای مافیای سیاه هم نیستند.

بسیاری از شخصیت ها به صورت تصادفی معرفی می شوند و ما هیچ اثری از آنها نمی بینیم. خانواده سوپرانو به عنوان یک خانواده ایتالیایی-آمریکایی، تعداد زیادی پسر عمو، پسر عمو، پسر عمو، دوست خانوادگی، دوستان دوستان و غیره دارد که ممکن است در هر قسمت شاهد آنها باشیم. شخصیت ها به طور طبیعی با آنها به گونه ای رفتار می کنند که انگار آشنا هستند، زیرا آنها از قبل آنها را می شناسند، اما ما بیننده با آنها آشنایی نداریم. به همین دلیل آشنایی ما با خانواده سوپرانو شبیه آشنایی ما با خانواده های اطرافمان در دنیای واقعی است. اگر در یک مهمانی شرکت کنید، ممکن است یک خانواده کامل را از راه دور ببینید (مثلا پسر عموی مادرتان) و به او سلام و احوالپرسی کنید و حتی گرم شوید و تا آخر عمر دیگر او را نبینید. رویکرد سوپرانوها به شخصیت ها نیز همین گونه است. اساساً نمی‌توانید منتظر یک رویداد یا شخصیت خاص باشید، زیرا مانند دنیای واقعی، هر شخصی - خواه همسایه، یکی از اقوام دور یا دوستان یک دوست خاص - ممکن است در سریال برای یک یا دو قسمت و بعد هیچ ردی از او پیدا نمی شود.

اساساً «سوپرانوس» یک سریال ابسوردیستی است و این پوچ گرایی در پشت پوشش بسیار واقع گرایانه سریال پنهان شده است. پوچ گرایی یک مکتب فلسفی است که به سادگی معتقد است که زندگی معنایی ندارد، اما این لزوما چیز بدی نیست. به اصطلاح زندگی را باید همانطور که می آید پذیرفت - خوب، بد یا مضحک. این ویژگی پوچ گرایی در DNA سریال رسوخ کرده و بر تمام صحنه ها سایه افکنده است و تا آخرین صحنه سریال - یعنی پایان جنجالی و بدنام - به قوت خود باقی است.

 

  • ۰۳/۰۷/۱۹
  • mostafa ahmadi

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی