فیلم کمدی

فیلم کمدی - مرجع فیلم سریال کمدی

فیلم کمدی

فیلم کمدی - مرجع فیلم سریال کمدی

  • ۰
  • ۰

"Road House" با بازی جیک جیلنهال و کارگردانی داگ لیمان بازسازی فیلمی به همین نام است که اولین بار در سال 1989 با بازی پاتریک سویزی و کارگردانی رودی هرینگتون اکران شد. البته فیلم لیمان بیش از اینکه یک بازسازی کامل از عنوان اصلی باشد، از دنیا و شخصیت های آن الهام گرفته و در نهایت راه خودش را می رود. «کافه کنار جاده» 21 مارس سال جاری (11 فروردین) روی پلتفرم پخش آنلاین پرایم ویدیو آمد و در دو هفته ابتدایی پخش خود توانست رکورد بیشترین تعداد بیننده یک فیلم سینمایی را بشکند. Amazon Prime با 50 میلیون بازدید در سراسر جهان.

اینکه چرا هیچ کس برای بازسازی این فیلم تلاش نکرده است، جای سوال دارد. به خصوص در عصری که به هر طرف دنیای سرگرمی نگاه می‌کنید، از سینما، بازی‌های ویدیویی و حتی کتاب‌ها، برخی افراد مشغول بازسازی، احیا و تجسم مجدد عناوین محبوب قدیمی هستند. اما بیایید نتیجه بگیریم که هیچکس بدون صدای طرفدارانش جرات این را نداشت که دستش را روی این فیلم از پاتریک سویزی بزرگ بگذارد. البته لیمان و جیلنهال نیز از این سروصداها در امان نبودند و بسیاری از کسانی که با فیلم 1989 خاطره داشتند، لب به انتقاد از «کافه کنار جاده» 2024 باز کردند. اما این انتقادات را تعصب و طرفداری بدانید. چون این فیلم بهتر از آن چیزی است که انتظارش را داشتید یا نداشتید.

«کافه کنار جاده» تنها عنوان بازسازی را یدک نمی کشد تا با تکیه بر عنصر نوستالژی، عده ای از طرفداران فیلم سابق را وادار به نشستن کند. بلکه فیلمی کاملا جدید و با خطوط داستانی جدید و حتی شخصیت پردازی جدید است و حضور داگ لیمان و جیلنهال با کارنامه درخشانشان، فیلم را چند پله بالاتر از آثار هرینگتون قرار می دهد.

جیلنهال در مصاحبه های خود گفته است که او و لیمان کارگردان فیلم هایی چون «هویت بورن»، «آقا و خانم اسمیت» و «لبه فردا» بوده است. مسئول بوده است، آنها می خواستند در یک پروژه برای مدت طولانی همکاری کنند. تا اینکه یک شب لیمان به طور اتفاقی ایده ساخت فیلمی بر اساس «کافه کنار جاده» را مطرح کرد و جیلنهال بدون هیچ سوالی پذیرفت. اگرچه خود جیلنهال فکر می کرد این ایده احمقانه است، اما ایده بازسازی فیلم و همکاری با لیمان آنقدر جذاب بود که او کورکورانه با بازی در این پروژه موافقت کرد. علاوه بر جیک جیلنهال، کانر مک گرگور، دانیلا ملکیور، بیلی مگنوسن، جسیکا ویلیامز، هانا لانیر، جواکیم دی آلمیدا و لوکاس گیج بازیگران فیلم را تشکیل می دهند.

جیک جیلنهال در نقش دالتون

داستان فیلم از این قرار است که الوود دالتون (جیک جیلنهال)، ستاره سابق UFC، پس از یک حادثه غم انگیز دیگر، دستکش های خود را آویزان می کند و به درگیری های زیرزمینی روی می آورد. البته با توجه به شهرت و بدنامی که به دلیل آخرین مبارزه حرفه ای او داشت، هیچکس جرات نمی کند دستی بر علیه دالتون بلند کند. با این حال، الوود دالتون دقیقاً همان کسی است که صاحب کافه کنار جاده فرانکی (جسیکا ویلیامز) به دنبال اوست. کسی که ارزش زحمت را دارد و می تواند اوباش را که در کافه او توقف نمی کنند سر جایشان بگذارد.

دالتون با اکراه موافقت می کند که فقط برای یک ماه در کافه فرانکی رود ساید به عنوان جسارت کار کند و از اولین شب اقامتش در شهر کوچک میلتون کیز فلوریدا، نام او بر سر زبان ها افتاده است. به محض اینکه دالتون در این شهر دوستان جدیدی پیدا می کند، دشمنانش بیرون از کافه صف می کشند تا زندگی او را نابود کنند. دالتون به تدریج متوجه می شود که آنها فرزندان آقایی به نام بن برانت (بیلی مگنوسن) هستند که مأموریت دارد با کلاهبرداری کافه کنار جاده را تصاحب کند تا مالک اصلی را مجبور به فروش کند تا کل منطقه ساحلی به دست او بیفتد. خانواده برانت، و آنها بتوانند پروژه بزرگ برانت پدر (که در حال حاضر در زندان است) را انجام دهند تا مکان را به یک نقطه توریستی تبدیل کنند.

اما به تدریج مشخص می شود که لایه های فساد برانت ها و خشونت زیردستان حتی به پلیس نیز رسیده است. دالتون که به تازگی به خشونت عاملان برانت عادت کرده بود، وقتی از زندان دستوری از پدر برانت دریافت کرد، برگ برنده این خانواده قدرتمند را برگرداند: ناکس (کانر مک گرگور، ستاره UFC) با چوب گلف و ترقه هایش آمد. آتش بازی در کافه کنار جاده به راه انداختند. . دالتون که تا به حال کار مراقبت از کافه را مانند آب خوردن می دید، متوجه شد که باید آن را به خودش نشان دهد تا از شر ناکس دیوانه خلاص شود. روی که یک روز باعث شد بهترین دوستش را در رینگ مبارزه بکشد.

صادقانه بگویم، «کافه کنار جاده» کمبود نوشتاری دارد. داستان، اگرچه تا حد زیادی با فیلم هارینتگان متفاوت است، اما نسخه ارتقا یافته به حساب نمی آید. شخصیت ها گاهی اوقات تبدیل به کلیشه می شوند. قهرمان اسرارآمیز که به تنهایی همه افراد بد را از پا در می آورد، شرور ثروتمندی که کنترل شهر را از روی طمع پول بیشتر به دست گرفته است، مزدوری که وقتی آتشش روشن شود راهی برای خاموش کردن آن وجود ندارد.

همچنین می توان به شخصیت هایی اشاره کرد که به سرعت معرفی و پاس می شوند. برای مثال فرانکی، صاحب کافه کنار جاده و کسی که در دالتون را به روی دعواهای کافه باز می کند، پس زمینه ای آبکی می گیرد و داستانی از شوخی های عمویش تعریف می کند. البته حداقل چیزی که از شخصیت او گرفتیم این است که فرانکی تک دندان است و اگر بخواهد کاری انجام دهد هیچ چیز نمی تواند مانع او شود. استفن و چارلی، پدر و دختر صاحب کتابفروشی، تا آخر ناشناخته می مانند و چارلی فقط یک جمله کوتاه از مرگ مادرش و سختی کار پدرش می گوید و انگیزه و عشق آنها در درمان دالتون همچنان پابرجاست. در هاله ای از ابهام برای ما به خصوص وقتی می بینید که آتش زدن مغازه آنها انگیزه اصلی دالتون برای از بین بردن برندت بوده است.

اما راستش را بخواهید هیچکس قرار نیست پای فیلمنامه کافه کنار جاده بنشیند. همانطور که چارلی کتابفروشی گفت، داستان دالتون "کافه کنار جاده" بیشتر شبیه یک وسترن کلیشه ای است که در آن قهرمان ما یک گاوچران خارجی است که ابتدا به تنهایی در برابر مرد بد می ایستد و سپس با کمک دوستان جدیدش در دهکده نیروها را از بین می برد. از شر و به همین آرامی در افق ناپدید می شود.

اگر توقع خاصی از نگارش فیلم نداشته باشید، حتی می توان گفت که شخصیت پردازی شخصیت دالتون بسیار خوب انجام شده است. یک مبارز افسانه ای MMA با گذشته ای تاریک که همچنان هر روز و هر شب او را تحت تعقیب قرار می دهد و خواب و غذا را از دالتون ربوده است، قهرمان سابقی که دستش بد شده و به مزدور روی آورده است. دالتون جیلنهال تا زمانی که پیشنهاد فرانکی را قبول می کند در سایه ها پنهان می شود و از هیاهو فرار می کند و حتی نمی تواند خود را تحمل کند. بدیهی است که یکی از تاثیرگذارترین صحنه های فیلم مربوط به لحظه ای است که دالتون به قصد خودکشی ماشین خود را روی ریل قطار متوقف می کند و در آخرین لحظه نظرش تغییر می کند. اساسا این گذشته تاریک که از سر قهرمان بیرون نمی رود یکی از نقاط قوت داستانی این فیلم است و لیمان با مانور دادن روی آن می خواهد دالتون را شخصیتی خاکستری معرفی کند. در نهایت، این شکست ناکس یا مرگ برانت نیست که مخاطب یا دالتون را راضی می کند. در عوض، نجات دالتون در پذیرش جنبه تاریک او و کمک به مردم شهر است.

  • ۰۳/۰۷/۰۲
  • mostafa ahmadi

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی