فیلم کمدی

فیلم کمدی - مرجع فیلم سریال کمدی

فیلم کمدی

فیلم کمدی - مرجع فیلم سریال کمدی

  • ۰
  • ۰

هوش مصنوعی به حرفه شما نیز خواهد آمد. این توسط آتش نشانان توییتر نوشته و فریاد می شود که به نظر می رسد از اتوماسیون ثابت و فزاینده معیشت دیگران لذت می برند و قلب آنها خنک است. اما راستش را بخواهید هوش مصنوعی احتمالاً جای بسیاری از مشاغل را خواهد گرفت و قبلاً جای صندوقدار سوپرمارکت ها را گرفته است و روزی می رسد که هوش مصنوعی در خانه ما را خواهد زد و ما را جستجو می کند اما تا آن زمان. آیا می‌توانیم وانمود نکنیم که در فیلمسازی هم شانس موفقیت دارد؟

  • ۰
  • ۰

جهانی بودن نمایشنامه های ویلیام شکسپیر همواره این فرصت را برای هنرمندان فراهم کرده است تا آثار او را در چارچوب فرهنگی کشورشان به تصویر بکشند. به یاد ماندنی ترین نمونه ممکن است آثار آکیرا کوروساوا، فیلمسازی باشد که ضمن ارائه تراژدی های معروف شکسپیر در جغرافیای جدید، محتوای آثارش را با بافت فرهنگی ژاپن تلفیق کرد. به همین ترتیب، در دهه‌های اخیر سینمای بالیوود اقتباس‌های متعددی از نمایشنامه‌های شکسپیر ارائه کرده است که بیشتر آنها با هدف انتقاد از فضای سیاسی-اجتماعی هند یا سنت‌های چالش برانگیز ساخته شده‌اند.

با توجه به گرایش سینمای هند به آثار رمانتیک، همانطور که انتظار می رفت، «رومئو و ژولیت» بیشترین سهم را در این اقتباس ها دارد، اما سه گانه درخشان ویشال بهاردواج را باید در جایگاه ویژه ای قرار داد و حتی به کسانی که از سینمای بالیوود دوری می کنند توصیه کرد. ما انجام می دهیم

  • ۰
  • ۰

امروزه کاراکترهای رایانه ای و جلوه های ویژه بصری به عنصر جدایی ناپذیر فیلم ها تبدیل شده اند که باید گفت، اکنون نه تنها یکی از مهم ترین عوامل جذابیت آن ها هستند، بلکه باعث می شوند مخاطب بیشتر به سمت خود جذب شوند و این آثار را بسازند. و شخصیت های آنها به یاد ماندنی تر است. شخصیت هایی که با پیشرفت تکنولوژی و تقویت قدرت پردازش کامپیوتری به صورت دیجیتالی خلق شده اند و در مواردی حرکات صورت و بدن آنها دقیقا به کمک "موشن کپچر" بازآفرینی می شود. از سال‌ها پیش که این تکنیک‌ها در صنعت سینما رواج بیشتری پیدا کرده است، شاهد خلق شخصیت‌هایی بوده‌ایم که شهرت و محبوبیت آن‌ها گاهی از بازیگران زنده و با تجربه می‌گذرد. بنابراین، اگر علاقه مند به شناخت این شخصیت ها و فیلم های آنها هستید، این لیست می تواند راهنمای شما باشد

  • ۰
  • ۰

بازی های ویدیویی منطق خاص خود را دارند. هر کاری که انجام می دهند در خدمت رسیدن به هدف اصلی است; لذت گیمر از بازی. پس هر چیزی که مانع چنین اتفاقی می شود باید از بین برود و هرس شود. روزی روزگاری بازی هایی مانند «ندای وظیفه» سعی می کردند برای جذابیت بیشتر و جذب خریداران بیشتر، شخصیتی به داستان خود اضافه کنند. البته این سازندگان به خوبی می‌دانستند که شخصیت‌پردازی باید آنقدر مختصر و داستان‌گویی آنقدر کم‌رنگ باشد که مخاطب در دنیای کاملاً از پیش ساخته‌ای که هیچ دخالتی در آن ندارد، گرفتار احساس نکند. در واقع گیمر باید احساس کند که کنترل اوضاع را در دست دارد نه شخص دیگری. به همین دلیل اساساً بازی های ویدیویی شاخه ای از هنر نیستند. چون هدفی غیر از خودشان را دنبال می کنند.

  • ۰
  • ۰

آخرین ساخته ابرقهرمانی دنیای سینمایی دی سی، «فلش» که اخیراً فروش خوبی را تجربه کرده، میزبان شخصیت های متنوع، جالب و منحصربه فردی است که بری آلن در طول سفرش در زمان، مکان و ابعاد مختلف جهان با آن ها مواجه می شود. از شخصیت های آشنای فیلم های کلاسیک و بازیگران قدیمی که با این فیلم به اکران بازگشته اند تا شخصیت های کاملا جدیدی که تا به حال هیچکس روی پرده ندیده و با این فرنچایز به دنیا معرفی شده اند.

«فلش» بخشی از یک چندجهانی بسیار بزرگ و پیچیده است و شخصیت های زیادی برای پیشبرد داستان در آن حضور دارند. درست مثل تمام فیلم‌های اکشنی که درباره جهان‌های موازی و ابعاد دیگر هستی ساخته می‌شوند و طبیعتاً در آن‌ها از یک شخصیت متنفریم و شخصیتی دیگر را دوست داریم، میزان محبوبیت هر یک از شخصیت‌های فرعی این فیلم با یکدیگر متفاوت است. بنابراین شاید برایتان جالب باشد که بدانید کدام شخصیت ها بیشترین جذابیت و محبوبیت را در بین مخاطبان به دست آورده اند. با این حال، وقتی صحبت از کمئوهای متعدد به میان می‌آید، ممکن است فیلم دارای شخصیت‌های متنوع و چشم‌گیر باشد، اما در نهایت، این بازیگران اصلی هستند که همه چیز را گرد هم می‌آورند و پایان را می‌سازند.

  • ۰
  • ۰

در Stranger Things شخصیت های دوست داشتنی زیادی وجود دارد، اما تعداد انگشت شماری نیز وجود دارد که به دلایل مختلف نمی توانیم یا نمی خواهیم آنها را دوست داشته باشیم. در این مطلب 10 شخصیت منفور این سریال محبوب را نام بردیم. «چیزهای عجیب» یکی از بهترین سریال های سال های اخیر است. این پدیده علمی تخیلی در سال 2016 شروع به کار کرد و بلافاصله به یک موفقیت تبدیل شد و بینندگان عاشق حال و هوای دهه 1980 سریال شدند. در طول چهار فصل، هر خط داستانی با بزرگتر شدن شخصیت‌ها و با تهدیدهای بزرگ‌تر عمیق‌تر شد. در فصل اول، با الون، یکی از شخصیت های داستانی محبوب آشنا می شویم. یک دختر جوان گمشده بدون نام، خانه و خانواده.

  • ۰
  • ۰

اگر کارتون های کلاسیکی مانند «سیمپسون ها» را تماشا می کنید یا کارتون های جدیدی مانند «ریک و مورتی» را دوست دارید، حتماً نام «فوتوراما» را شنیده اید. سریالی که توسط سازندگان «سیمپسون ها» ساخته شد و از «ریک و مورتی» الهام گرفت. «فوتوراما» یک انیمیشن علمی-تخیلی و طنز است که تاریخ انقضا ندارد و هر زمان که آن را تماشا کنید از شوخی ها، داستان سرایی و شخصیت های آن لذت خواهید برد.

  • ۰
  • ۰

 

فیلم Insidious: The Red Door ( Insidious: The Red Door ) جدیدترین قسمت از سری ترسناک و فراطبیعی سونی در هفته اول با فروش 32.65 میلیون دلاری در 3188 سالن سینما به نمایش درآمد. این رقم شامل 5 میلیون دلار در پیش نمایش های پنجشنبه است. فیلم‌های ترسناک معمولاً آخر هفته را طوفانی می‌کنند، اما این فیلم که توسط Screen Gems، Stage 6 Films و Blumhouse Productions تهیه شده است، با فروش عالی در گیشه آغاز شد.

  • ۰
  • ۰

هر ژانر مجموعه ای از کلیشه هایی است که در طول زمان در کنار هم قرار گرفته اند. فیلم های اسلشر نیز به عنوان زیرگونه ژانر وحشت این ویژگی را دارند. در تعریف زیرژانر اسلشر آمده است که در این نوع سینما، یک قاتل یا قاتلان، عموماً «نقابدار» به دنبال قربانیان بدشانس می گردند و با ابزارهای تیز و تیز می کشند. همین کلمه «ماسک شده» در این تعریف باعث شده که قاتلان فیلم های اسلشر «عموماً» بی چهره بمانند و چیزی جز یک ماشین کشتار نباشند. اما استفاده از کلمه "عموما" در این تعریف نشان می دهد که همیشه اینطور نیست. در این لیست به سراغ این فیلم ها رفته ایم و به بررسی فیلم های اسلشر نشسته ایم که در آن ها قاتل یا قاتلان هویت خاصی دارند و می توان از آنها به عنوان مهمترین شخصیت داستان یاد کرد.

  • ۰
  • ۰

پس از 15 سال غیبت، ایندیانا جونز افسانه ای برای آخرین بار با فیلم «سرکش سرنوشت» به سینماها بازگشت و شاید اکنون بهترین زمان برای نگاهی کلی به فیلم های این مجموعه محبوب باشد.

همه چیز با سفر تعطیلات استیون اسپیلبرگ و جورج لوکاس در آخرین هفته مارس 1977 آغاز شد، در روزهایی که «جنگ ستارگان» لوکاس به تازگی اکران شده بود و اسپیلبرگ مشغول تکمیل «برخورد نزدیک از نوع سوم» بود و به فکر موضوع فیلم بعدی او . او گفت که می‌خواهد یک فیلم جیمز باند بسازد، اما لوکاس در مورد ایده دیگری صحبت کرد: یک ماجراجویی به سبک سریال‌های تلویزیونی دهه‌های 1930 و 1940 با بازی باستان‌شناسی به نام ایندیانا اسمیت. اسپیلبرگ از این ایده استقبال کرد اما پیشنهاد تغییر نام خانوادگی خود را به جونز داد و به این ترتیب یکی از محبوب ترین فرنچایزهای تاریخ متولد شد.

اگرچه فیلم های ایندیانا جونز در یک سری قرار می گیرند، اما شباهت زیادی به یکدیگر ندارند زیرا اسپیلبرگ و لوکاس سعی کردند با هر نسخه جلوه جدیدی ایجاد کنند و فرمول های قبلی را کنار بگذارند. در این راستا هر قسمت از ساختار و داستان جدیدی بهره می برد. همانطور که انتظار می رفت، همه این فیلم ها بی عیب و نقص نیستند، اما قطعا ارزش دیدن دارند و می توانند سرگرم کننده باشند.